خداوند در آیه 71 سوره اسراء می فرماید: یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلاً ؛ روزی که هر مردمی را به امام آنان می خوانیم پس هر کسی کتابش در دست راستش داده شود پس آنان کتابشان را می خوانند و کم ترین ستمی بدانان نمی شود. این امام همان کسی است که در دنیا برای آنان امام بوده است؛ حال امام کفر بوده یا امام ایمان.
در این آیه نکاتی است که توجه به آن مفیدخواهد بود:
1. دعوت تکوینی است نه تشریعی. می دانیم خداوند دو نوع دعوت دارد : الف : دعوت تشریعی که قابل عصیان است. خداوند بشر را به دین و قانون اسلام دعوت می کند و انسان می تواند اطاعت یا عصیان ورزد. از جمله این دعوت های تشریعی می توان به آیه 21 سوره بقره و 64 سوره آل عمران اشاره کرد که دعوت عامی از انسان ها و دعوت خاصی نسبت به اهل کتاب دارد؛ ب: دعوت تکوینی که قابل عصیان نیست و بیرون از اراده و اختیار انسان خواهد بود. یعنی همان طوری که خطاب به زمین و آسمان می فرماید: یَا أَرْضُ ابْلَعِی مَاءَکِ وَیَا سَماءُ أَقْلِعِی ؛ ای زمین آبت را بخور و ای آسمان دست بدار(هود، آیه 44)، وقتی انسان را در قیامت می خواند او نیز اطاعت خواهد کرد و به این دعوت تکوینی پاسخ مثبت می دهد؛ چون چاره ای دیگر ندارد و همه مطیع بی کوچک ترین خطا و انحراف دعوت داعی بوده و صداها خاشع خواهد شد: یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ لاَ عِوَجَ لَهُ وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمنِ.(طه، آیه 108) دعوتی که در آیه 71 مطرح شده نیز از قبیل نوع دعوت یعنی دعوت تکوینی است که تخلف ناپذیر و عصیان ناپذیر است.
2. دعوت شونده با دو حیثیت خوانده می شود: الف: به عنوان فرد خوانده و کتاب اعمال شخصی اش به او داده می شود؛ ب: به عنوان امت خوانده شده و در صف مامومین امامی قرار می گیرد که در دنیا امام خود قرار داده است: یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ. باید توجه داشت که واژه «اُناس» غیر از انسان و ناس است. این واژه معنای جمع را به همراه دارد. خداوند نگفته است: «کلّ ناس»، «کل انسان» بلکه می فرماید: کُلَّ أُنَاسٍ. این نشانه آن است که ذات اقدس الهی هر امّت و قبیلهای را به نام امام می خواند. پس سخن حالت جمعی است نه فردی؛ یعنی خداوند می فرماید: «یوم ندعوا کل قبیلة»، «کل امة».
3. مراد از امام ، امام معصوم(ع) نیست، بلکه منظور همان پیشوا و رهبر هر گروه و امتی است. پس منظور معنای جامع اعم از پیغمبر و امام مصطلح و اعم از امام حق و امام باطل خواهد بود؛ چنان که در آیه: جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ؛ ما برای آنان پیشوایانی قرار داده ایم که آنان را به سوی آتش می خوانند و دعوت می کنند.(قصص، ایه 41) و یا در جایی دیگر از ائمه? کفر سخن به میان آورده است: فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لاَ أَیْمَانَ لَهُمْ؛ با پیشوایان کفر جنگ کنید زیرا آنان ایمانی ندارند.(توبه، آیه 12) در جایی دیگر نیز می فرماید: وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا؛ و قرار دادیم ما از میان آنان، پیشوایانی که به امر ما هدایت می کنند چون صبر کردند.(سجده، ایه 24) البته علامه طباطبایی احتمال می دهد مراد از امام همان کتاب باشد؛ زیرا خداوند در آیه 12 سوره یس می فرماید: وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ ؛ و هر چیزی را ما در امام مبین احصا کرده و آورده ایم. این کتاب همان کتاب عام و یا لوح محفوظ است که اعمال انسانی از آن جا استنساخ شده و با عمل فرد تطبیق و مطابقت داده می شود. به این معنا که هر گروه و امتی دارای کتاب خاص گروه خودش است. این احتمال ضعیف است؛ زیرا مراد همان رهبران و پیشوایانی است که سازنده گروه ها و امت ها در دنیا هستند. امیرمومنان امام علی(ع) می فرماید: «لاَبُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَمِیرٍ بَرٍّ أَوْ فَاجِرٍ؛ گریزی نیست که برای هر مردمی امیری نیک و بدکردار است.»(نهج البلاغه، خطبه 40)
4. مراد از کتاب، کتاب قوانین امت ها و ملت ها است نه کتاب به معنای کتب آسمانی چون تورات و انجیل و قرآن؛ زیرا تا پیش از حضرت نوح(ع) سخن از کتاب آسمانی نیست، بلکه از زمان نوح و پس از آن حضرت(ع) است که کتب آسمانی مطرح شده است. کتاب در اصطلاح قرآنی در این موارد مجموعه معارف و عقاید و قوانین و اصول زندگی برای اداره جامعه و امت و ملت است.(نگاه کنید: بقره، ایه 213) توضیح این که هر امتی و جامعه ای یک قوانین نوشته و نانوشته ای دارد که بر اساس آن عمل می کند. همان طوری که برخی خدایشان هواهای نفسانی است، برخی از مردم نیز همین هواهای نفسانی را قانون امت و ملت خود قرار می دهند. فرعون که جزو امامان کفر است امت خویش را رهبری به سمت آتش دوزخ می کند. او نسبت به تغییر آیین امت و ملت خویش نیز هشدار می دهد و از موسی(ع) برحذر می دارد: إِنِّی أَخَافُ أَن یُبَدِّلَ دِینَکُمْ أَوْ أَن یُظْهِرَ فِی الْأَرْضِ الْفَسَادَ.(غافر، آیه 26) پس هر امتی را به نام امام می خوانند و کتاب قوانین آن امام وامت را به دست ایشان می دهند تا بخوانند و ببیند تا چه اندازه با قوانین الهی مطابقت و یا مخالفت دارد؟ و خودشان قضاوت کنند.
5. از آیه 71 و 72 سوره اسراء آمده است: انسان یا نامه اعمالش به دست راست است یا کور است. خداوند با این دو عنوان بر اساس صنعت احتباک می خواهد این چهار مطلب را بیان کند: انسان الف: یا مؤمن است ، ب: یا کافر، ج: اگر مؤمن شد هم بصیر است و هم نامه را با دست راست میگیرد، د: اگر کافر شد هم کور است و هم نامه را با دست چپ میگیرد و یا «من وراء ظَهْر» میگیرد. این تقابل بین کور و بین کسی که نامه? اعمال را به دست راست میگیرد. این چهار وجه را بیان می کند.